دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دریغ

 

قیصر امین پور

 

ما که اینهمه برای عشق

آه وناله دروغ می کنیم

    راستی چرا

در رثای بی شمار عاشقان

                              -که بی دریغ-

   خون خویش را نثار می کنند

از نثار یک دریغ هم دریغ می کنیم

آمدی جانم به قربانت ، ولی حالا چرا؟

شهریار:

آمدی جانم به قربانت ، ولی حالا چرا؟
بی وفا ! حالا که من افتاده ام از پا ، چرا؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل! این زود تر می خواستی ، حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام، فردا چرا؟
نازنینا! ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
وه ! که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا ، چرا؟
شور فرهادم به پرسش ، سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین ! جواب تلخ سر بالا چرا؟
ای شب هجران ! که یک دم در تو چشم من نخفت
این قدر با بخت خواب آلود من ، لالا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند
در شگفتم من ، نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟
در خزان هجر گل ، ای بلبل طبع حزین!
خامشی شرط وفاداری بُوَد ، غوغا چرا؟
شهریارا ! بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت می روی ، تنها چرا؟

تار

شکل ظاهری- قسمت کاسه (شکم) خود به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت کوچک تر را «نقاره» می گویند.
روی کاسه و نقاره تار پوست کشیده شده و خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده است.
قسمت نقاره در انتهای بالائی به دسته (گردن) متصل شده است.
دسته تار بلند (45 تا 50 سانتیمتر) است و بر کناره های سطح جلوئی آن دو روکش استخوانی چسبانده اند. دور دسته دستان ها (پرده هائی عمود بر طول آن با فواصل معین) بسته شده، قطر هر دستان در اصوات اصلی دستگاههای موسیقی ایرانی، کمی بیشتر از اصوات گذرا و کم اهمیت تر این موسیقی است. تعداد دستان ها امروزه 28 است.
جعبه گوشی (سر) درانتهای بالائی دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده است.
تعداد سیمهای تار 6 است که از انتهای تحتانی کاسه شروع شده، از روی خرک عبور می کند و در تمام طول دسته کشیده شده تا بالاخره به جعله گوشی ها داخل و در آنجا به دور گوشی ها پیچیده می شوند. سیمهای شش گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک می شوند، دو سیم زرد (همصدا)، یک سیم سفید نازک (به نام«زیر») و بالاخره یک سیم زرد (بم) که دوتای آخری غالباً به فاصله اکتاو کوک می شوند. فاصله سیمهای همصوت سفید، نسبت به سیمهای زرد غالباً «چهارم» و سیمهای سفید نسبت به سیم بم معمولاً فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند (به این ترتیب اگر سیمهای همصدای سفید را«دو» کوک کنیم، سیمهای زرد باید غالباً «سل» و سیم بم«دو» «یا» «ر» کوک شوند).
بدیهی است کوک تار، یعنی تنظیم فواصل سیمها به یکدیگر، ممکن است در دستگاه ها و آوازهای مختلف تغییر کند. تارسازی است که نقش تکنوازی یا همنوازی هر دو را می تواند برعهده بگیرد.
تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتیمتر نواخته می شود، در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد. با موم پوشیده شده است.

استاد گرانقدر جمشید عندلیبی

 جمشید عندلیبی در سال 1336 در شهر قروه  در استان کردستان دیده به جهان گشود. موسیقی در خانواده آنها موروثی بوده و خانواده مادری و پدری ایشان اهل ذوق و ادب و موسیقی بودند. از شش سالگی زیر نظر برادرانش تعلیم موسیقی را آغاز کرد و در ادامه تا دوازده سالگی در کلاسهای فرهنگ و هنر کردستان مشغول فراگیری موسیقی بود که به عضویت ارکستر موسیقی ایرانی کردستان در آمد . ایشان یکبار گفته اند که موسیقی را نواختن ساز آکاردئون شروع کرده و سپس با علاقه عجیبی که به نی پیدا می کند نی نوازی را ادامه می دهد.

در سال 1354 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می شود و به تحصیل در دوره موسیقی ادامه می دهد. در این مدت از محضر استادانی چون شادروان نور علی برومند و دیگر استادان زمان خود بهره فراوان می برد.

وی ردیف موسیقی سنتی ایرانی مشهور به ردیف میرزا عبداله را نزد شادروان نورعلی خان برومند و محمدرضا لطفی و ردیف آوازی عبد اله دوامی را نزد شادروان محمود کریمی و ناصح پور و تکنیک ردیف آوازی را نزد محمد رضا شجریان فرا گرفت.


از سال 1356 همکاری خود را با گروه شیدا ، در رادیو ایران آغاز کرد . وی در سال 1357 با همکاری هنرمندانی چون حسین علیزاده ، پرویز مشکاتیان ، ناصر فرهنگ فر و علی اکبر شکاری ، کانون فرهنگی هنری چاوش و گروه عارف را بنیاد نهادند. عندلیبی در ادامه فعالیتهای هنری خود کنسرتهای زیادی در داخل و خارج از کشور و از جمله کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا اجرا کرده است که گاه به صورت تکنوازی و سه نوازی و گاهی به صورت گروه نوازی به همراهی استاد شجریان یا علیرضا افتخاری بوده است.

حاصل این کنسرتها کاستهایی است که با نام نی نوا ، حکایت نی ، پیام نسیم ، سروچمان ، دل مجنون ، آسمان عشق ، یاد ایام ، رسوای دل و..... به بازار عرضه گردیده است.

کاستهای مونس جان و مهمان تونیز ثمره فعالیتهای او در زمینه آهنگسازی می باشد.

با این همه وی از کارهای تحقیقی ، فرهنگی غافل نمانده و آلبومهای دو کاسته و سه کاسته شامل بازسازی آثار استاد صبا و ردیف میرزا عبدالله را در دسترس هنرجویان قرار داده است.

عندلیبی از هنرمندان برجسته هنر نی نوازی است چرا که هم در زمینه گروه نوازی و تکنوازی از تکنیکی بالا برخوردار است و هنر نوازندگی اش شیرین و دلپذیر و چشمگیر است.

جمشید عندلیبی در بیشتر آثار استاد شجریان یه عنوان تکنواز ، همنواز و یا سازنده چهارمضراب یا قطعه حضور داشته و اجرای او در کاستهایی که در بالا معرفی شد ستودنی است.

وی همچنین در بسیاری از آثار ارکسترال و موسیقی ملی از جمله موسیقی متن سریال امام علی (ع) ساخته استاد فرهاد فخرالدینی حضوری شایسته داشته است.

ویژگی نوازندگی عندلیبی
   همنوازی نی او با سه تار استاد ذوالفنون بسیار جذاب و سوال و جواب های نی و سه تار در آثار اجرا شده نظیر مهمان تو و مجنون درخور تأمل است.


یکی از ویژگی های هنری او و همچنین برادرش محمد جلیل عندلیبی ، توجه به موسیقی محلی و فولکلور کردستان و سایر مناطق ایران است. این ملودی ها در آلبومهای بی کلام پاییز نی زار و همچنین آلبوم بابا طاهر ( با صدای افتخاری ) به خوبی مشهود است.

آلبوم پاییز نی زار که یکی از آثار برجسته جمشید عندلیبی تلقی می شود ، طرفداران و منتقدان خاصی دارد ؛ چرا که در این آلبوم ساز نی در کنار سازهای الکترونیک خود نمایی می کند و قطعاتی در مایه های محلی و ردیفی برای این تلفیق اجرا شده اند. وی هدف از این کار را معرفی ساز نی به جوانان و نوجوانانی که علاقه مند به موسیقی های جدید و ریتمهای تند هستند اعلام کرده است.

به هرحال حدود سی سال حضور جمشید عندلیبی در عرضه های مختلف موسیقی ، منجر به خلق آثاری شد که نشان داد علیرغم وجود هنرمندانی چون استاد کسایی و یا موسوی راه نی نوازی همچنان ادامه دارد و نی می تواند بیش از گذشته در انواع موسیقی کارایی و توانمندی داشته باشد.