دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

موسیقی و اصل یکصدایی آن

موسیقی ارزشی ندارد مگر در خدمت جامعه باشد          کنفسیوس

از مهم ترین ویژگی های موسیقی مشرق زمین یک صدایی بودن آن است-که البته در بعضی مناطق آسیا مثل جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه و پامیر افغانستان استثنا است-و در مناطق مذبور موسیقی چند صدایی به عالی ترین شکل خود رسیده استو قدر مسلم آن است که این تجلی نمودی است ناخود آگاهانه که ریشه در سنن و فرهنگ آن مناطق دارد. به عنوان مثال در پلی تری خوانندگان در مجموع کر هفت صدایی رابصورت بداهه خوانی می خوانند. اما موسیقی در سرزمین ما همچنان ویژگی مهم خود را حفظ کرده است یعنی یک صدایی و غنایی است که سرشار از زیبایی و عشق که بیانی عارفانه و شاعرانه داردو غنی و ملون است. مبنای کار در این جا نیز همان موسیقی یکصدایی ایران است.

هزار سلطنت و سروری بدان نرسد       که در دلی به هنر خویش را بگنجانی

موسیقی و سماع

دف و نی از ابزار سماع اند و سماع ترکیب رقص و موسیقی و اصل سماع شیفتگی و وجد و شور استکه جان رها کرئن می خواهد و جامه دریدن و جانانه عشق را به حق را در ذره دره ی جان جستن و فرا فکندن آن که حضرت مولانا سر آمد همه این شوریده گان است و دست افشانیش ملکوتی و عین شوریدگی.

دراویش کرد فرزندان و نوادگان و پیروان اویند که با نوای دف و نی و تاس از سر جان بر می خیزند و جان پاره کرده و حی الله(خدا زنده است) گویان با نوای خواننده ای عاشق که اشعار عرفانی را سوزناک و پر شور می خواندسماع می کنندو این سماع را عبادتی می خوانند  ذره ذره وجود را می طلبد و تمام عشق را در وجود دارد.

سفر مکن از مهدی سهیلی

تقدیم به کسی که خیلی دوستش دارم ولی نمی خواد اینو قبول کنه

هر چه کنی بکن ولی
از بر من سفر مکن
یا که چو می روی مرا
وقت سفر خبر مکن
 گر چه به باغم ستاده ام
نیست توان دیدنم
شعله مزن بر آتشم از بر من گذر مکن
 روز جدایی ات مرا یک نگه تو میکشد
وقت وداع کردنت
بر رخ من نظر مکن
دیده به در نهاده ام
تا شنوم صدای تو
حلقه به در بزن مرا
عاشق در به در مکن
من که ز پا نشسته ام
مرغک پر شکسته ام
 زود بیا که خسته ام
زین همه خسته تر مکن
گر چه به دور زندگی
تن به قضا مهاده ام
آتشم این قدر مزن
رنجه ام این قدر مکن
بوسف عمر من بیا
تنگدلم برای تو
رنج فراق می کشد
خون به دل پدر مکن
هر چه که ناله می کنم
گوش به من نمیکنی
یت که مرا ز دل ببر
 یا ز برم سفر مکن

شیوه های بداهه نوازی در موسیقی سنتی ایران

تا پیش از حدود ۲ قرن پیش موسیقی سنتی ایران از ۱۲ مقام(نماد ۱۲ ماه) تشکیل می شد. مفهوم زمان در ساخت و اجرای موسیقی شرق به ویژه موسیقی ایران نقش عمده ای به عهده داشت و در هر زمان از روز یا شب مقام خاصی متناسب با آن زمان اجرا می شد. چنان که در موسیقی هند راگای صبح .راگای عصر. راگای شب ناظر بر ویژگی نقش زمان است. اسامی برخی از آهنگ های به جا مانده از قدیم نشان می دهد که در مراسم و روزهای خاصی از سال ملودی های خاصی متناسب با این ایام اجرا می شده اند و مسئله ی متناسبت در زمان اجرا می شده اند.

یکی از تغییرات مهمی که کم تر از ۲ قرن پیش در موسیقی ایران رخ داد تبدیل مقام های ۱۲ گانه قدیم به ۷ دستگاه اصلی و ۵ آواز است.ردیف نوازی و بداهه نوازی از پیامدهای مهم این دگرگونی است.شیوهی بسیاری از از اساتید گذشته ملو دی های این دستگاه ها و آوازها به گونه ای است که شاید بتوان گفت بداهه نوازی در آن جلوه ی نسبتا کمتری دارد و نوازنده با بیان حس خاص خود بیشتر به اجرای ملودی های ردیف می پردازد.در این شیوه اجرا (ردیف نوازی) رتم تحرک درونی دارد و غالبا به صورت متغیر یا آزاد تحت تاثیر کلام اجرا می شود. به عبارت دیگر  ساز در این شیوه نوعی موسیقی آوازی را که تحت تاثیر تکنیک های سازی است اجرا می کند.

از شیوه های مختلفی بداهه نوازی که با الهام اصولی و مبتکرانه از ردیف به دست استادان   بداهه نواز ارائه شده شیوه استادانی چون حبیب سماعی .علی اکبر خان شهنازی .ابوالحسن صبا .حسن کسائی . فرامرز پایور .اصغر بهاری . جلیل شهناز.محمدرضا لطفی و... است که در در نوع خود حائز اهمیت است.

شیوه دیگر بداهه نوازی شیوه ای است که در موسیقی موسوم به محفلی یا مجلسی متدوال است. اشارات نوازنده به ملودی های ردیف در این شیوه اجرا غالبا عامه پسندانه است و ریتم ها و ملودی ها به صورتی ساده و نسبتا دور از ارزش های اصیل هنری ارائه می شوذ. 

 

نظر یادتون نره

استاد محمد رضا شجریان

محمدرضا شجریان، اول مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد. آوازخوانی را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد. از کودکی با توجه به استعداد و صدای خوبش تحت تعلیم پدر که خود قاری قرآن بود مشغول به پرورش صدای خویش شد و در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدایش از رادیو خراسان پخش می‌شود. وی در سال ۱۳۳۸ به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد.[۳]

وی پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش در آمد و به تدریس مشغول شد و در این زمان با سنتور آشنا شد. در سال ۱۳۳۷ به رادیو خراسان رفت و در رشته آواز مشغول فعالیت شد. سپس برای اجرای برنامه‌های گلها به تهران نزد استاد پیرنیا دعوت شد و در بیش از یکصد برنامه گلها و برگ سبز شرکت کرد. شجریان در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر و یک پسر (همایون) بود.[۳] او در سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با احمد عبادی آشنا شد و از سال ۱۳۴۶ در کلاس اسماعیل مهرتاش شرکت نمود. همچنین برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد استاد ابراهیم بوذری رفت. او از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۹، درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی بدست آورد.

شجریان تا سال ۱۳۵۰ با نام مستعار سیاوش بیدکانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن از نام خود استفاده کرد. در ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را نزد وی دنبال کرد.

در سال ۱۳۵۱ در برنامهٔ گلها با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد و به آموختن شیوهٔ آوازی طاهرزاده نزد او پرداخت. از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیه ردیف‌های موسیقی و شیوه‌های تصنیف‌خوانی را فرا گرفت. در همین سال به همراه گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگ‌فر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجه‌ای، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا نهاد.

وی شیوه‌های آوازی اقبال السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، قوامی و بنان را روی صفحات و نوارها به دقت دنبال کرد. از سال ۱۳۵۴، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ با تعطیلی این رشته کار تدریس خود را پایان داد. در سال ۱۳۵۵ به همراه هوشنگ ابتهاج و برخی هنرمندان دیگر از رادیو کناره‌گیری کرد. شجریان در سال ۱۳۵۶ شرکت دل‌آواز را بنیان‌گذاری کرد. همچنین در سال ۱۳۵۷ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری رتبه اول را به دست آورد.

در ۱۳۵۷ چندین سرود میهنی اجرا کرد و همکاری خود را با سازمان‌های دولتی ادامه نداد و در خانه به تحقیق و تدوین ردیف‌های آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی‌اش همت گماشت. در فاصله سال‌های دههٔ شصت، شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل ‌آن آلبوم‌هایی چون ماهور، بیداد همایون، آستان جانان، نوا و دستان بود. در این سال‌ها به همراه گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا کرد.

پس از سال ۱۳۶۸ به همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا پرداخت. این گروه در سال بعد، کنسرت‌هایی را برای جمع‌آوری کمک مردم دنیا به زلزله‌زدگان رودبار انجام داد. آلبوم‌های دل مجنون، سرو چمان، یاد ایام و آسمان عشق با همکاری گروه آوا و نیز دلشدگان با آهنگسازی حسین علیزاده در این سال‌ها منتشر شدند. در سال ۱۳۷۴، شجریان کنسرت‌هایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج برگزار کرد و در همین سال، آلبوم چشمه نوش را ‌با محمدرضا لطفی و مدتی بعد، در خیال را با همکاری مجید درخشانی منتشر کرد. وی در سال ۱۳۷۷، آلبوم شب، سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد که کیهان کلهر را به عنوان یک نوازندهٔ سرشناس کمانچه مطرح کرد.

شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد. از سال ۱۳۷۹ با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون به اجرای کنسرت پرداخت که حاصل آن، آلبوم‌های زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر بود. در سال ۱۳۸۲، به همراه همین گروه برای کمک به زلزله‌زدگان بم کنسرتی در تهران با نام هم‌نوا با بم اجرا کرد.

از سال ۱۳۸۶، شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرت‌هایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد. در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از ۳۰ سال، دعای ربنا را دوباره خواند. شجریان اکنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می‌پردازد. پس از برگزاری کنسرت شجریان در ونکوور کانادا، گلوب اند میل، شجریان را افسانهٔ موسیقی شرق معرفی کرد.

 

منبع:wikipedia