دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

محبت (مریم حیدرزاده)

نام تو رو آورده ام دارم عبادت میکنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم
دستت به دست دیگری از این گذشته کار من
اما نمی دانم چرا دارم حسادت میکنم
گفتی دلم را بعد از این دست کس دیگر دهم
 شاید تو با خودئ گفته ای دارم اطاعت میکنم
رفتم کنار پنجره دیدم تو را با بگذریم
 چیزی ندیدم این چنین دارم رعایت میکنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلای دیگری
 دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم
تو التماسیم می کنی جوری فراموشت کتم
با التماس ولی تو را به خانه دعوت میکنم
گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی
 رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم

نظرات 5 + ارسال نظر
niloufar یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:15 ب.ظ http://www.blueboat.blogsky.com

jaleb bod

شبنمکده دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

سلام
نمی بینم دگر آن شاخه های نور
بیا صحرا نشین امشب گمم در طور
تو پیش از این به من گفتی ، که فردا باز
به طرحی نو در افتادن ، فریبی کور
من از ممنوعه بازیهات ، چندی پیش
خلافت را پذیرفتم ، ولی با زور
و اینک خوب میدانم ، یک روزی
مرا بر دار خواهی کرد ، چــون منصور
همان روزی که مست از وصل ، خواهم گفت
چه کس دیشب کنارم بود ، غرق نور

peyman دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.dalghalar.blogfa.com

manada

yap padadibsan olan

دلییا دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ب.ظ

خیلی زیبا بود خسته نباشید کاملا منظور شما را فهمیدم

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:03 ق.ظ

گر چه بریده ای زمن دل به امید دیگری
دل دمی هم ز تو مرا تاب بریدنم نبود

سلام
جسارتاْ این هم جوابی است از ما به شعر مریم خانم

با ابیاتی از غزلیاتم دست به سینه منتظر شما می مانم

سلام
این روزا هم سرم شلوغه و هم داغونم از طرف کدوم دوست این کتاب رو معرفی کردید?
شما از کجا منو میشناسید?شک ندارم شما قبلا با یه اسم دیکه برام نظر مینوشتید
شما می دونید من جور کدوم کناهم رو دارم می کشم?شک ندارم میدونید
بازم منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد