دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

سلسله موی دوست

خیلی سعی کردم آوازی که استاد شجریان این شعر زیبا رو تو آلبوم (یاد ایام) خونده پیدا کنم لینک کنم ولی نتونستم حتما خودتون گوش بدید که از شاهکارهای استاد شجریان و نوازندگی تار استاد پیرنیاکان است.

سلسله ی  موی دوست حلقه ی دام بلاست

هرکه در این حلقه نیست،فارغ ازین ماجراست

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ

دیدن او یک نظر صد چو منش خون بهاست

گربرود جان ما در طلب وصل دوست

حیف نباشد که دوست دوست تر از جان ماست

مایه ی پرهیزگار،قوت صبر است وعقل

عقل گرفتار عشق،صبر زبون هواست

دلشده ی پای بند،گردن و جان در کمند

زهره ی گفتار نه،کاین چه سبب وان چراست؟

مالک ملک وجود،حاکم رد وقبول

هر چه کند جور نیست،ور تو بنالی جفاست

گربنوازی به لطف،ور بگذاری به قهر

حکم تو بر من روان،زجر تو بر من رواست

سعدی از اخلاق دوست هر چه بر آید نکوست

گو همه دشنام گو،کز لب شیرین دعاست

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

شهریار

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی
کاهش جان تومن دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توهم آینه بخت غبار آگینی
باغبان خار ندامت به جگر میشکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی
تو چنین خانه کن و دل شکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام آور فروردینی
شهریارا اگر آیین محبت باشد
چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

سوگند

لاله رویی بر گل سرخی نگاشت
کز سیه چشمان نگیرم دلبری
 از لب من کس نیابد بوسه ای
وز کف من کس ننوشد ساغری
تا نیفتد پایش اندر بند ها
یاد کرد آن تازه گل سوگند ها
 ناگهان باد صبا دامن کشان
سوی سرو و لاله شمشاد رفت
فارغ از پیمان نگشته نازنین
 کز نسیمی برگ گل بر باد رفت
خنده زد گل بر رخ دلبند او
کآن چنان بر باد شد سوگند او


رهی معیری

از اشعار مهدی سهیلی

ای یاد تو در ظلمت شب همسفر من
 وی نام تو روشنگر شام و سحر من
جز نقش تو نقشی نبود در نظر من
شب ها منم و عشق تو و چشم تر من

وین اشک دمادم که بود پرده در من

در عطر چمن های جهان بوی تو دیدم
در برگ درختان سر گیسوی تو دیدم
هر منظره را منظری از روی تو دیدم
چشم همه ی عالمیان سوی تو دیدم

با یاد تو شادست دل در به در من

از نور تو مهتاب فلک اینه پوشست
وز بوی تو هر غنچه و گل عطر فروشست
 دریا به تمنای تو در جوش و خروشست

 عکس تو به هر آب فند چشمه نوشست

خود دیده بود اینه ی حق نگر

دانی تو که در راه وصالت چه کشیدم
چون تشنه ی گرمازده ی خسته دویدم
بسیار از این شاخه به آن شاخه پریدم
آخر به طربخانه ی عشق تو رسیدم

ام به طلب سوخت همه بال و پر من

غم نیست کسی را که دلش سوی خدا بود
در خلوت خود شب همه شب مست دعا بود
جانش به درخشندگی اینه ها بود
 بیچاره اسیری که گرفتار طلا بود

گوید که بود آتش من سیم و زر من

هر جا نگرم یار تویی جز تو کسی نیست
از غم نفسم سوخت ولی همنفسی نیست
بی نغمه ی تو باغ جهان جز قفسی نیست
غیر از تو به فریاد کسان دادرسی نیست

ای دوست تویی دادرس و دادگر من

محروم کسی کز تو جدا بود و ندانست
در گوش دلش از تو صدا بود و ندانست
 آثار تو در ارض و سما بود و ندانست
عالم همه ایات خدا بود و ندانست

ای وای اگر نفس شود راهبر من

هر پل که مرا از تو جدا کرد شکستم
هر رشته نه پیوند تو را داشت گسستم
آن در که نشد غرفه ی دیدار تو بستم
صد شکر که از باده ی توحید تو مستم

هرگز نرود مستی این می ز سر من

راه تو مرا از ره بیگانه جدا کرد
یاد تو مرا از غم بیهوده رها کرد
عشق تو مرا شاعر انگشت نما کرد
گفتم به همه خلق که این طرفه خدا کرد

بی لطف توکاری نرود از هنر من

من بی کسم و جز تو خدایی که ندارم
گر از سر کویت بروم رو به که آرم
بر خک درت گریه کنان سر بگذارم
خواهم که به آمرزش تو جان بسپارم

اینست دعای شب و ذکر سحر من

 

تقدیم به کسی که خیلی دوستش دارم ولی نمی خواد اینو قبول کنه

کونول قان اولا، خوشدور

علی آقا واحد

یارین رهئ عشقینده کونول قان اولا، خوشدور
هیجرینده گوزوم هر گئجه گیریان اولا، خوشدور
من کی، بو قارا گوزلولر عشقینده اسیرم
سینم هدفئ- ناوکئ- مژگان اولا خوشدور
سن عصریمیزین ایندی زولئیخاسی سان، ای گول!

عاشیق سنه مین یوسفی کنعان اولا، خوشدور
ییغما باشینا، ناز ایله بیر شانه چک هردن
کونلوم کیمی، زولفونده پریشان اولا، خوشدور
گل سینه نی گوستر منه هر صبح زمانی
گول بولبول اوچون چاکئ گریبان اولا، خوشدور
رخسارین اودو کونلومو یاخدیقجا سئویننم
پروانه اوچون شعله یئ سوزان اولا، خوشدور
جانان نه جفا ائیلسه، واحید یئنه صبر ائت
عشق اهلی اسیری غم جانان اولا، خوشدور