شعر از صفای اصفهانی
واجب الحج شدگانی که از این بــــوم وبرند
عازم خانه حـــــــــقند و زحــــق بی خبرند
واجب الحج شده اند امسال از مــــــال کسان
ناکسان بین که به سوی چه کســی ره سپرند
بالله این قافله سالار ریـــــــــــــــا کار دنی
ظاهر آراستــــــــــــگانند ولی بدسیــرند
کاشکی صاعــــــقه ای آید و سـوزد همه را
تا دگر ره از این خانه به مســــــــجد نبرند
در روایت هست از حــضـــرت صادق پرسید
بو بصیر آنکه به تاریخ بـــــــدو رشک برند
که ایا، زاده پیغـــــــــــــــمبر حجاج امسال
گویی از وضع صــــــدا بیش تر از پیش ترند
حضرت آنــــــــگاه دو انگشت مبارک بگشود
گفت بنگر بــــــــــــــشرند اینان یا جانورند
بو بصیر آنگاه با دیده دل کـــــــــــرد نگاه
دید محرم شدگان اکثرشــــــان گاو و خرند
واقعا این شعری که نوشتی وصف حال اکثر افرادی که میرن حج.همه به ظاهر حاجیان وقتی برگردن دورباره همه کارا شروع میشه.
هی ...
مرسی که اومدی !
تابعد...
سلام فرزاد خان
ببخش نبودم
کاش همه با دل بروند
کاش......
بنر بالای قالبت خیلی زیباست
به راه باشی
سلام به فرزاد گرامی
همیشه از اینکه یه جوونی به سن و سال شما به شاعران و شعر های پر معنی دل سپرده خوشحال میشدم و هستم
این اخرین کامنتیه که برای شما و دوستان میزارم
و شرایط رورزگار اینگونه میخواد فقط اومدم بگم اگر جسارتی تو این مدت کردم و یا شوخی یا انتقادی به بزرگواری خودتون ببخشید
التماس دعا و خدا نگهدارتون[گل]