دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

زبان آتش

 

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل -دلی لبریزِ مهر تو-
تو ای با دوستی دشمن.

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

برادر! گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست
ولی حق را -برادر جان-
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست…

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار… 

 

فریدون مشیری 

 

 

وبلاگ ها و سایتهای زیادی در مورد این تصنیف و شعر توضیح دادند. ولی من توضیحی ندادم که با اجرای استاد شجریان جای هیچ توضیحی نیست.

نظرات 4 + ارسال نظر
سوته دلان جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:38 ب.ظ http://caffee-deltangi.blogsky.com

بی نظیره....
ممکنه با هم تبادل لینک کنیم؟؟؟؟

دل سوخته شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.sonnat.blogsky.com

قشنگه. بیشتر بنویس. به منم سر بزن و نظر بده. منتظرتم.

باران یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:34 ق.ظ http://www.azamgoli.mihanblog.com

ســــــــــــــلام
ممنونم که لطف میکنید وبه وب من سر میزنید

سریع بیا که امروز با یه مطلب جدید آپم

این پست با بقیه پست ها واقعا فرق میکنه

منتظرتون هستم

آزاده سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:29 ق.ظ http://dibache.blogsky.com

به به کیف کردم مثل همیشه عالی بود
بیا آپممممممممممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد