دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

پرده افتاد

 
پرده افتاد
صحنه خاموش
آسمان و زمین مانده مدهوش
نقش ها رنگ ها چون مه و دود
رفته بر باد
مانده در پرده گوش
رقص خاموش فریاد
پرده افتاد
صحنه خاموش
وز شگفتی این رنگ و نیرنگ
خنده یخ بسته بر لب
گریه خشکیده در چشم
پرده افتاد
صحنه خاموش
و آن نمایش
که همچون فریبنده خوابی شگفت
دل از من همی برد پایان گرفت
و من
که بازیگر مات این صحنه بودم
چو مرد فسون گشته خواب بند
که چشم از شکست فسون برگشاید
به جای تماشاگران یافتم خویشتن را
شگفتا ! که را بخت آن داده اند
که چون من
تماشاگر بازی خویش باشد ؟
وز این گونه چون من
تراشد
فریب دل خویشتن را
که آخر رگ جان خراشد ؟
بلی پرده افتاد و پایان گرفت
فسونکاری این شب بی درنگ
و من در شگفت
که چون کودکان
بخندم بر این خواب افسانه رنگ ؟
و یا در نهفت دل تنگ خویش
بگریم بر اندوه این سرگذشت ؟ 
 
ه.الف.سایه
نظرات 7 + ارسال نظر
سعید سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:10 ب.ظ http://biography.blogsky.com/

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی

دست خود ز جان شستم از برای آزادی

تا مگر به دست آرم دامن وصالش را

می دوم به پای سر در قفای آزادی

با عوامل تکفیر صنف ارتجاعی باز

حمله میکند دایم بر بنای آزادی

در محیط طوفای زای ، ماهرانه در جنگ است

ناخدای استبداد با خدای آزادی

شیخ از آن کند اصرار بر خرابی احرار

چون بقای خود بیند در فنای آزادی

دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین

می توان تو را گفتن پیشوای آزادی

فرخی ز جان و دل می کند در این محفل

دل نثار استقلال ، جان فدای آزادی

بوی بارون یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:43 ب.ظ http://hovallatif.blogfa.com

چه دلپذیراست اینکه گناهانمان پیدا نیستند وگرنه مجبور بودیم هر روز خودمان را پاک بشوییم شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان شکل مان را دگرگون نمی کنند چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس

فدریکو گارسیا لورکا

آنی چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ http://annisa.blogfa.com

وب زیبایی دارید خوشحال می شم به من هم سربزنید

تلاله پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ب.ظ

زیبا بود داداش
راستی یادم رفت
سلام آشنای قدیمی...........

الینا شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:57 ب.ظ http://elinagoldokhtar.blogfa.com

سلام دوست عزیز
خیلی خوشحال شدم که به وبلاگ من سر زدی و نظرت رو هم دادی
شعری که خوندی از حضرت مولانا بود که گروه همای مستان اون رو اجرا کردند
وبلاگ دنج و زیبای دارید
اما به نظر من بهتر هم میتونه باشه
بدون موسیقی هست اما بازم خوبه
بازم میگم مرسی
موفق باشید

الینا دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ق.ظ http://elinagoldokhtar.blogfa.com

بازم سلام
خیلی خوشحالم که به نظر من توجه کردید و جواب هم دادید
این دفعه دوست دارم بیایین به وبلاگم و بگین که وبلاگم چی کم داره و وبلاگ من رو جز لینک ها کنید
مرسی

تلاله سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام دوست من خوبی؟
سال نو مبارک....رسیدن ما بخیر وشادی
ممنون که بیادم نیستی
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد