دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

تاریخ‌ ایران‌ و یونان‌ در بستر باستان‌(دکتر محمد علی اسلامی)

خلاصه:که‌ ایران‌ چو باغی‌ است‌ خرّم‌ بهار

«فردوسی‌»
در دنیای‌ باستان‌ مهم‌ترین‌ واقعه‌، ورود ایرن‌ به‌ صحنة‌ جهانی‌ بود که‌ با تشکیل‌ شاهنشاهی‌ هخامنشی‌ به‌ دست‌ کورش‌ روی‌ نمود. با ایجاد این‌ حکومت‌ همة‌ قدرت‌های‌ فرسوده‌ چون‌ بابل‌ و آشور و لیدیّه‌ و سپس‌ مصر، فرو افتادند. در غرب‌ تنها یونان‌ بود که‌ به‌ علّت‌ داشتن‌ گروه‌های‌ مهاجرنشین‌ در آسیای‌ صغیر - که‌ ساحل‌ شرقی‌ مدیترانه‌ بود - خود را داعیه‌دار می‌دانست‌. شبه‌ جزیرة‌ یونان‌ با همة‌ کمی‌ وسعت‌ و جمعیّت‌، یکی‌ از درخشان‌ترین‌ تمدّن‌های‌ جهان‌ آن‌ روز را پدید آورده‌ بود. ایران‌ هخامنشی‌ با این‌ سرزمین‌ رودرو قرار گرفت‌

ادامه مطلب ...

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

ملک الشعرای بهار

 

 

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
فصل گل میگذرد همنفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید
عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود
بهر شاباش قدومش همه فریاد کنید
یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان
چون تماشای گل لاله و شمشاد کنید
هر که دارد زشما مرع اسیری به قفس
برده در باغ و به یاد منش آزاد کنید
بیستون بر سر راه است مباد از شیرین
سخنی گفته و غمگین دل فرهاد کنید
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید
جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه
ای بزرگان وطن داد کنید
گر شد از جور شما خانه موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید
کنج ویرانه ی زندان شد اگر سهم بهار
شکر آزادی و آن گنج خداد داد کنید

کتاب شناسی صادق هدایت

کتابهایی که در مورد صادق هدایت نوشته شده است


نیمه پنهان سرگذشت صادق هدایت / جهانگیر هدایت



یاد هدایت 82: گزیده ای از داستان های شرکت کننده در دومین دوره ی جایزه ی ادبی صادق هدایت



یاد هدایت 81: گزیده ای از داستان های شرکت کننده در اولین دوره ی جایزه ی ادبی صادق هدایت



سی و شش روز با صادق هدایت: جهانگیر هدایت - 1381



آلبوم «آهوی تنها» مجموعه نقاشی های صادق هدایت: جانگیر هدایت - 1381



خیام صادق، مجموعه آثار صادق هدایت درباره ی خیام: مقدمه و گردآوری جهانگیر هدایت - 1381



سه قطره خون، نقدها و نظرها، ترجمه ی انگلیسی: مقدمه و گردآوری جهانگیر هدایت - 1381



آلبوم «از مرز انزوا» مجموعه کارت پستال های

ادامه مطلب ...

داستان داستان ها

خودم علاقه خیلی زیادی به دکتر دارم (در حد جنون طرفدارشم) و این کتاب هم از شاهکار های دکتره مثل همه آثارش.توصیه میکنم حتما بخونید اگه هم نتونستید خلاصه اش رو بخونید.هست تو کتابخونه ها

 

دکتر محمد علی اسلامی

خلاصه:رستم‌ و اسفندیار در شاهنامه‌
این‌ کتاب‌ تحلیلی‌ است‌ از داستان‌ رستم‌ و اسفندیار، که‌ برجسته‌ترین‌ داستان‌ شاهنامه‌ شناخته‌ شده‌ است‌، و هیچ‌ اثری‌ در فارسی‌ نیست‌ که‌ در عمق‌ و معنا و بلندی‌ کلام‌ با آن‌ برابری‌ کند.
زمانی‌ که‌ درس‌ فردوسی‌ در دانشکدة‌ ادبیاّت‌ دانشگاه‌ تهران‌ با من‌ بود،متن‌ آن‌ را برای‌ دانشجویان‌ ترتیب‌ دادم‌، و اندکی‌ بعد به‌ صورت‌ کتاب‌ در آمد.
در دیباچة‌ آن‌ آمده‌ است‌:
- «داستان‌ رستم‌ و اسفندیار حاوی‌ تعدادی‌ از مهم‌ترین‌ مسائلی‌ است‌ که‌ در برابر انسان‌ دنیای‌ باستانی‌ قرار داشته‌ است‌، و عجیب‌ این‌ است‌ که‌ هنوز هم‌ این‌ مسائل‌ تازگی‌ خود را از دست‌ نداده‌اند... »
- «حرف‌ بر سر چیست‌؟ جنگ‌ بر سر چیست‌؟ در یک‌ کلمه‌ می‌توان‌ گفت‌: بر سر آزادی‌ و اسارت‌ ... »
- «در این‌ داستان‌، آنگونه‌ که‌ خاصّ تراژدیهای‌ بزرگ‌ است‌، روح‌ آدمی‌ به‌ بالاترین‌ حدّ کشش‌ وتقلاّی‌ خود می‌رسد... »
در آن‌ تیره‌های‌ سه‌ گانة‌ فکر، که‌ هریک‌ رکنی‌ از طبیعت‌ بشری‌ را تشکیل‌ می‌دهند، به‌ تحلیل‌ گذارده‌ شده‌اند: تیرة‌رستمی‌فکر، تیرة‌ اسفندیاری‌ فکر، تیرة‌ گشتاسبی‌ فکر.
- «جنگ‌ رستم‌ و اسفندیار بیش‌ از هر جنگ‌ دیگر در شاهنامه‌، جنگ‌ معنوی‌ است‌، برخورد دو طبیعت‌ و دو عالَم‌ درون‌ است‌. از این‌ رو می‌بینیم‌ که‌ در آن‌ آن‌ قدر عمل‌ با حرف‌ همراه‌ می‌گردد، گفت‌ و شنود جریان‌ می‌یابد؛ و باز، از همین‌ رو همه‌ چیز آنقدر کنایه‌ دار می‌شود، حتّی‌ شیهة‌ اسبان‌ که‌ گوئی‌ نهیبی‌ است‌ که‌ از حلقوم‌ روگار بیرون‌ می‌آید تا اعلام‌ فاجعه‌ بکند.»
- « و این‌ دو پهلوان‌ نه‌ محدود به‌ خود، بلکه‌ نمایندة‌ دو تیره‌ و گروه‌ هستند. وجود هر یک‌ تجسّمی‌است‌ از جهان‌بینی‌ای‌ که‌ می‌کوشد تا بر کرسی‌ بنشیند، و یا از موجودیّت‌ خود دفاع‌ کند.»
- «رستم‌، توانائی‌ و ناموری‌ او در آن‌ است‌ که‌ نمایندة‌ مردم‌ است‌. پروردة‌ تخیّل‌ هزاران‌ هزار آدمیزاد، که‌ در طیّ زمانهای‌ دراز او را به‌ عنوان‌ کسی‌ که‌ باید تجسّمی‌ از «رؤیاها و آرزوهایشان‌» باشد، آفریده‌اند.»
- «اسفندیار، نمایندة‌ اتّحاد دین‌ و دولت‌ است‌. وی‌ چون‌ پروردة‌ تعبّد است‌، نمی‌تواند مشکل‌ رستم‌ را دریابد. متعجّب‌ است‌ که‌ چرا دست‌ به‌ بند نمی‌دهد.»
- «گشتاسب‌، برای‌ آنکه‌ چند صباحی‌ بیشتر پادشاهی‌ کرده‌ باشد، پسرش‌ (اسفندیار) را به‌ زوال‌ گاه‌ زابل‌ روانه‌ می‌کند.» هر یک‌ از اینان‌ پاداش‌ خود را از زمانه‌ می‌گیرند؛ نه‌ تعبّد اسفندیار کارساز می‌شود، نه‌ جاه‌طلبی‌ گشتاسب‌. برندة‌ نهائی‌ رستم‌ است‌ که‌ « نام‌» را نجات‌ داده‌ است‌، « آزادگی‌» را. این‌ داستان‌ می‌نماید که‌ در شاهنامه‌ یک‌ چیز برتر از هر چیز شناخته‌ می‌شود، برتر از قدرت‌ مُلکداری‌، برتر از همة‌ آنجه‌ مواهب‌ زندگی‌ خوانده‌ شده‌، حتّی‌ از جان‌، و آن‌ نام‌ است‌، شرف‌ انسانی‌.
(چاپ هفتم-1380-هنتشارات آثار)
آنچه‌ در این‌ کتاب‌ آمده‌ است‌

جنگ‌ رستم‌ و اسفندیار، جنگ‌ آزادی‌ و تعبّد
پرومتئوس‌ و رستم‌
مفهوم‌ کنائی‌ بند
اسفندیار: قهرمان‌ دین‌ بهی‌
نمایندة‌ ساده‌ دلی‌ عوام‌
روئین‌ تنی‌، گز و شراب‌
گشتاسب‌، خودکامگی‌ به‌ دستاویز دین‌
روایت‌ ملّی‌ و روایت‌ دینی‌
تیرة‌ سه‌ گانة‌ فکر:
- تیرة‌ رستمی‌
- تیرة‌ اسفندیاری‌
- تیرة‌ گشتاسبی‌
کسان‌ دیگر داستان‌
سخن‌ گفتن‌ پهلوانی‌