خودم علاقه خیلی زیادی به دکتر دارم (در حد جنون طرفدارشم) و این کتاب هم از شاهکار های دکتره مثل همه آثارش.توصیه میکنم حتما بخونید اگه هم نتونستید خلاصه اش رو بخونید.هست تو کتابخونه ها دکتر محمد علی اسلامی |
خلاصه:رستم و اسفندیار در شاهنامه این کتاب تحلیلی است از داستان رستم و اسفندیار، که برجستهترین داستان شاهنامه شناخته شده است، و هیچ اثری در فارسی نیست که در عمق و معنا و بلندی کلام با آن برابری کند. زمانی که درس فردوسی در دانشکدة ادبیاّت دانشگاه تهران با من بود،متن آن را برای دانشجویان ترتیب دادم، و اندکی بعد به صورت کتاب در آمد. در دیباچة آن آمده است: - «داستان رستم و اسفندیار حاوی تعدادی از مهمترین مسائلی است که در برابر انسان دنیای باستانی قرار داشته است، و عجیب این است که هنوز هم این مسائل تازگی خود را از دست ندادهاند... » - «حرف بر سر چیست؟ جنگ بر سر چیست؟ در یک کلمه میتوان گفت: بر سر آزادی و اسارت ... » - «در این داستان، آنگونه که خاصّ تراژدیهای بزرگ است، روح آدمی به بالاترین حدّ کشش وتقلاّی خود میرسد... » در آن تیرههای سه گانة فکر، که هریک رکنی از طبیعت بشری را تشکیل میدهند، به تحلیل گذارده شدهاند: تیرةرستمیفکر، تیرة اسفندیاری فکر، تیرة گشتاسبی فکر. - «جنگ رستم و اسفندیار بیش از هر جنگ دیگر در شاهنامه، جنگ معنوی است، برخورد دو طبیعت و دو عالَم درون است. از این رو میبینیم که در آن آن قدر عمل با حرف همراه میگردد، گفت و شنود جریان مییابد؛ و باز، از همین رو همه چیز آنقدر کنایه دار میشود، حتّی شیهة اسبان که گوئی نهیبی است که از حلقوم روگار بیرون میآید تا اعلام فاجعه بکند.» - « و این دو پهلوان نه محدود به خود، بلکه نمایندة دو تیره و گروه هستند. وجود هر یک تجسّمیاست از جهانبینیای که میکوشد تا بر کرسی بنشیند، و یا از موجودیّت خود دفاع کند.» - «رستم، توانائی و ناموری او در آن است که نمایندة مردم است. پروردة تخیّل هزاران هزار آدمیزاد، که در طیّ زمانهای دراز او را به عنوان کسی که باید تجسّمی از «رؤیاها و آرزوهایشان» باشد، آفریدهاند.» - «اسفندیار، نمایندة اتّحاد دین و دولت است. وی چون پروردة تعبّد است، نمیتواند مشکل رستم را دریابد. متعجّب است که چرا دست به بند نمیدهد.» - «گشتاسب، برای آنکه چند صباحی بیشتر پادشاهی کرده باشد، پسرش (اسفندیار) را به زوال گاه زابل روانه میکند.» هر یک از اینان پاداش خود را از زمانه میگیرند؛ نه تعبّد اسفندیار کارساز میشود، نه جاهطلبی گشتاسب. برندة نهائی رستم است که « نام» را نجات داده است، « آزادگی» را. این داستان مینماید که در شاهنامه یک چیز برتر از هر چیز شناخته میشود، برتر از قدرت مُلکداری، برتر از همة آنجه مواهب زندگی خوانده شده، حتّی از جان، و آن نام است، شرف انسانی. (چاپ هفتم-1380-هنتشارات آثار) آنچه در این کتاب آمده است جنگ رستم و اسفندیار، جنگ آزادی و تعبّد پرومتئوس و رستم مفهوم کنائی بند اسفندیار: قهرمان دین بهی نمایندة ساده دلی عوام روئین تنی، گز و شراب گشتاسب، خودکامگی به دستاویز دین روایت ملّی و روایت دینی تیرة سه گانة فکر: - تیرة رستمی - تیرة اسفندیاری - تیرة گشتاسبی کسان دیگر داستان سخن گفتن پهلوانی |
سلام
خسته نباشید
مطالبتون بسیار مفید هستند دست شما درد نکنه
میلاد علی (ع) را بر شما مبارک باد
موفق باشید
من اسم این کتاب را شنیده بودم اما هنوز وقت نشده بود آن را مطالعه کنم ....
راستی شعر نشانی ات هم خیلی زیبا بود
جز زیباترین شعر های سهراب است..
بازم به ما سر بزن .