سلطان شعر معاصر احمد شاملو
نازلی! بهارخنده زد و ارغوان شکفت
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
نازلی سخن نگفت،
سر افراز
دندان خشم بر جگر خسته بست رفت
***
نازلی ! سخن بگو!
مرغ سکوت، جوجه مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته ست!
نازلی سخن نگفت
چو خورشید
از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت
***
نازلی سخن نگفت
نازلی ستاره بود:
یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: زمستان شکست!
و
رفت...
سلام
شاملو واقعن سلطان شعر معاصره ......
وقتی میشنوم بعضی ها پشتش بد حرف میزنن اینقدر دلم براش میسوزه !!!
اون نقاشی شمارو یاد چی انداخت ؟؟؟؟
اصلنم فضول نیستما از رو کنجکاوی پرسیدم !!!!!!!!
شما به جمع دوستان من اضافه شدید
.
.
موفق باشی دوست عزیز
سلام
واقعا شعاری از شعرای زیبایی در وبلاگتون می زارید که واقعا قابل ستایش هستند.
موفق باشید.
سلام قبل از هر چیز از اینکه به سایت ما لینک داده اید تشکر میکنم ..
درضمن از شما دعوت میشود که روز جمعه در مجمع دوستداران استاد ناظری حضور داشته باشید ..
برای اطلاع بیشتر مطلب جشن ناظری ها رو در پایگاه اینترنتی استاد ناظری بخوانید .
اراتمند تان
مسعود غیاث بیگی
سلام دوست من
چیزی که بیابان را زیبا می کند چاه آبیست که در گوشهای از آن پنهان است... آنچه به گل تو چندان ارزشی داده عمریست که تو به پای او صرف کردی زیرا او گل سرخ توست تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن! اهلی کردن چیز بسیار فراموش شده ایست، یعنی علاقه ایجاد کردن... هیچ چیز را تااهلی نکنند نمی شود شناخت!
شازده کوچولو کوچولو نبود....
من اومدم با خاطرات ...
رضایتمند خود را اینجا اعلام کنید http://night-skin.com/topblog/list
چه شعری نوشتی وایییییییییییییییییییییییییییییی
آدمو مبهوت میکنه
از صمیم قلب بابت این انتخوابها تشکر میکنم عزیزم