ایرانی به سر کن خواب مستی
بر هم زن بساط خود پرستی
که چشم جهانی سوی تو باشد
چه از پا نشستی
در این شب سـپیده تا دمیده
تیره شب به خون در کشیده
امید چه داری از این شب
که در خون کشیده سپیده
تیغ برکش آذر فشان
نغمه ها را تندری کن
در دل شب رخ برفروز
کار مهر خاوری کن
از درون سیاهی برون تاز
پرچم روشنایی برافروز
تا جهانی از تباهی وا رهانی
نیمه شب را، تیغ بر دل، برنشانی
با خواری در روزگار، ننگ باشد زندگانی
مرگ به، تا چنین زندگانی
ای مبارز، ای مجاهد، ای برادر !
دل یکی کن، ره یکی کن، بار دیگر
راه بگشا سوی شهر روشنی ها
روزگار تیرگیها بر سر آور
جواد آذر
:(
خشم به جان تاخته، توفان شرر شو
اى بغض گل انداخته، فریاد خطر شو
اى روى برافروخته, خود پرچم ره باش
اى مشت برافراخته, افراخته ترشو
اى حافظ جان وطن، از خانه برون آى
از خانه برون چیست که از خویش به در شو
گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش
ور تیغ فرو بارد، اى سینه سپر شو
خاک پدران است که دست دگران است
هان اى پسرم، خانه نگهدار پدر شو
دیوارِ مصیبت کده ى حوصله بشکن
شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهکان را بدرانى
چون شیر درین بیشه سراپاى،جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر اى دوست
خود بر سر آن، تن به قضا داده، قدر شو
فریاد به فریاد بیفزاى، که وقت است
در یک نفس تازه اثرهاست، اثر شو
ایرانىِ آزاده! جهان چشم به راه است
ایران کهن در خطر افتاده، خبر شو
مشتى خس و خارند، به یک شعله بسوزان
بر ظلمت این شام سیه فام، سحر شو
نام: ایران کهن
خواننده: شهرام ناظری
ترانه سرا: شادروان فریدون مشیری
آهنگساز: پژمان طاهری
با اینکه می دونم کی هستی ولی لطفا اسم بنویسید
salam man yasaman hastam webloge kheyli ghashangi darid be khosoos akharin matlabi ke gozashtif kheyli ghashange va hamin tor ahang
lotfan be webloge manam sar bezanid mici