دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

شبگیر

دیگر این پنجره بگشای که من
 به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیرگاهی ست که در خانه همسایه من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
می فشارد به دلم پای درنگ
دیرگاهی ست که من در دل این شام سیاه
 پشت این پنجره بیدار و خموش
مانده ام چشم به راه
 همه چشم و همه گوش
مست آن بانگ دلاویز که می آید نرم
 محو آن اختر شب تاب که می سوزد گرم
مات این پرده شبگیر که می بازد رنگ
 آری این پنجره بگشای که صبح
 می درخشد پس این پرده تار
 می رسد از دل خونین سحر بانگ خروس
 وز رخ آینه ام می سترد زنگ فسوس
بوسه مهر که در چشم من افشانده شرار
خنده روز که با اشک من آمیخته رنگ

نظرات 4 + ارسال نظر
تماشا چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:32 ب.ظ http://pictamasha.blogsky.com/

ممنون قشنگ بود

حسین رضایی سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ http://hosseinrezaei.com

سلام دوست عزیز
بی مرام شدی به کلبه من سر نمیزنی ها
تازه آپ شدم
یه سر بیا اونورا
راستی پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک میگم
ایشالله سال خوبی داشته باشی
ادر ضمن لینک نکردی ما رو ها
مرسی

تلاله شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:14 ب.ظ

سال نو مبارک

خزر یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://khazar34.blogsky.com

عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران

باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم

لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن

روزهایت رنگارنگ

سال نو مبارک

http://s1.picofile.com/file/6455514084/NOROOOZ.jpg

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد