دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

بوسه

گفتمش :
- " شیرین ترین آواز چیست ؟ "
چشم ِ غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر ِ لب غمناک خواند :
- " ناله ی زنجیرها بر دست ِ من ! "
گفتمش :
-" آنگه که از هم بگسلند ... "
خنده ی تلخی به لب آورد و گفت :
- " آرزویی دلکش است اما دریغ !
بخت ِ شورم ره برین امید بست
وان طلایی زورق ِ خورشید را
صخره های ساحل ِ مغرب شکست ! ... "
من به خود لرزیدم از دردی که تلخ
در دل ِ من با دل ِ او می گریست
گفتمش :
- " بنگر درین دریای کور
چشم هر اختر چراغ ِ زورقی است ! "
سر به سوی آسمان برداشت گفت :
- " چشم ِ هر اختر چراغ زورقی ست
لیکن این شب نیز دریای ست ژرف
ای دریغا شبروان ! کز نیمه راه
می کشد افسون ِ شب در خواب شان ... "
گفتمش :
- " فانوس ِ ماه
می دهد از چشم ِ بیداری نشان ... "
گفت :
-" اما درشبی این گونه گنگ
هیچ آوایی نمی آید به گوش ... "
گفتمش :
- " اما دل ِ من می تپد
گوش کن ، اینک صدای پای دوست ! "
گفت :
- " ای افسوس در ایندام ِ مرگ
باز صید تازه ای را می برند
این صدای پای اوست ! "
گریه ای افتاد در من بی امان
در میان ِ اشک ها ، پرسیدمش :
- " خوش ترین لبخند چیست ؟ "
شعله ای در چشم تاریکش شکفت
جوش ِ خون در گونه اش آتش فشاند
گفت :
- " لبخندی که عشق ِ سربلند
وقت ِ مردن بر لب ِ مردان نشاند "
من ز جا برخاستم
بوسیدمش

ساز قصه گو

تا دور چشم مست او، جای می از نای سبو
خون کرده در پیمانه ها
بشنو از ساز قصه گو، سوز دل من مو به مو
در پرده ی افسانه ها
بشنو ناله ی درد کز دل خیزد
شاید زین ناله، خونین، اشکت بر رخ ریزد
خدا را !، خدا را !، که این شام غم را سحر از پی در نیاید
چه سازم، چه سازم، صبوری ز ما را ظفر از پی بر نیاید
تا کی ناله، تا کی مویه، برخیز ای ره نشین
گامی از کفر و دین نه، فراتر
برخیز با خیل مستان، چو می خاموش و جوشان
بنشین با می پرستان، به دور از خود فروشان
مگر از زندگانی، مراد دل ستانی
که گردون به افسون چو بستیزد، نهد از جام جم
افسانه ای در روزگاران
بیا خودکامگی از سر بنه، چون جام می در بزم یاران
در ده ساقی، زان می جامی، تا برگیرد از من خود کامی

دموکرات خسته

 

بنیان گذار سبک پروتست در موسیقی کشور ترکیه،‌دموکرات و آزادیخواه،‌خواننده پرفروش‌ترین کاست تاریخ موسیقی ترکیه  

احمد کایا خواننده ی شهیر ترکیه در سال ۱۹۵۷ در شهر مالاتیای ترکیه به دنیا آمد.زمانی که نوجوانی بیش نبود به خاطر شرایط دشوار زندگی پدر،به همراه خانواده به شهر استانبول نقل مکان کردند.پدر او که قبلا در یک کارخانه نساجی کار میکرد در استانبول در نمایشگاهی به پادوئی مشغول شد.خود در وصف این وضعیت میگفت

ادامه مطلب ...