دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

همای اوج سعادت

 یکی از بهترین های استاد شجریان که با تک نوازی پیانو خوندن

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه

اگر ز روی تو عکسی بجام ما افتد
ببارگاه تو چون باد ار نباشد بار

کی اتفاق مجال سلام ما افتد
چو جان فدای لبت شد خیال می بستم

که قطره ای ز زلالش بکام ما افتد
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز

کزین شکار فراوان بدام ما افتد
بناامیدی از این در مرو بزن

فالی بود که قرعهء دولت بنام ما افتد
شبی که ماه مراد از افق شود طالع بود

که پرتو نوری ببام ما افتد
ز خاک کوی تو که هر گه که دم زند حافظ

نسیم گلشن جام در مشام ما افتد

ملاقات با دوزخیان

 

یاآن دم که مرا  می زده  در خاک سپارید

زیر کفنم  خمره ای  از  باده  گذارید

تا در  سفر  دوزخ  از  آن  باده بنوشم

بر  خاک  من از ساقه ی  انگور  بکارید

آن  لحظه  که با  دوزخیان  کنم  ملاقات

یک خمره  شراب  ارغوان برم به سوغات

هر قدر که در خاک ننوشیدم از آن باده ی صافی

بنشینم  و  با  دوزخیان  کنم  تلافی 

جز ساغر و میخانه و ساقی نشناسم

بر پایه ی پیمانه و شادی ست اساسم

گر همچو همای از آتش عشق بسوزم

از آتش دوزخ  نهراسم ٬ نهراسم  

 

 

از آلبوم دیدار با دوزخیان همای که شاعر هم خودشه

سعدی

 از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست، دشمن است شکایت کجا بریم

 

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که در قدمانت بگستریم

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم نیست بوالعجب
در حلقه‌ایم با تو چون حلقه بر دریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست، دشمن است شکایت کجا بریم

نه بوی مهر می شنویم، از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگرکس بپروریم

ما خود نمی رویم دوان از قفای کس
زان می برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

کنسرت استاد محمدرضا شجریان و گروه شهناز

 

سلام 

امیدوارم حال همه دوستان خوب باشه 

دیشب رفته بودیم کنسرت استاد شجریان جای همه تون خالی مثل همیشه زیبا بود ولی یه فرق اساسی با بقیه کنسرتای دیگه داشت اونم این بود که استاد از دو تا ساز جدید رونمایی کرد. 

صراحی و یه مدل سنتور که خود استاد ساخته

صراحی یک نوع ساز آرشه ای هستش که صدای بم داره و یک چیزی میان قیژک و کمانچه است و یک نوع سنتور بود که بسیار بزرگتر از سنتور و سنتور باس که ارتفاعش هم زیاد بود و صدای بم و  یکنواختی در سراسر ساز داشت که به گفته استاد از سال ۱۳۴۰ روی این دو ساز کار کردند سنتور رو استاد رامین صفاای زد که به خاطر کمبود وقت نت خاصی ننوشته بودند که استاد صفایی بداهه نوازی کردند 

همان طور که می دونید استاد شجریان قبل از آواز نزد استاد پایور سنتور و سنتور سازی رو آموختند که در نواختن سنتور بسیار ماهر تر از آواز هستند و طبق گفته ی استاد فقدان صدای بم در آواز ها و سازها احساس میشد که استاد را وادار به ساختن این ساز ها کرد 

ولی سنتور جدید بسیار جا برای کار دارد بسیار نو و در اوان کودکیه که باید روش کار بشه(عجب جمله ای گفتم)  

البته این عکس مربوط به ۲ ماه پیش است که در کنسرت امشب ساز قانون توسط خانم سحر ابراهیم نواخته می شد 

که بسیار قابل توجه بود  

راستی اگه کسی بلیط می خواد برای یکشنبه یه دونه بلیط سی هزار تومانی دارم که ردیف جلو بسیار نزدیک به صحنه است بهم بگید تقدیم می کنم 

 

موفق باشید