دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

 


از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای بحال دگران
می‌روم تا که به صاحبنظری باز رسم
محرم ما نبود دیده‌ی کوته‌نظران
دلِ چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
که ز خود بی‌خبرند این زخدا بی‌خبران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و در بدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

 

شهریار


نظرات 2 + ارسال نظر
دختری با دامن حریر پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:30 ق.ظ http://www.patty.blogsky.com

سلام و طبق معمول ممنونم که به وبلاگ من سر زدید...
من اومدم به وبلاگتون اما شما دیگه جواب نظر من رو ندادید!!!
به هر حال سعی کنیم از این به بعد زیاد بیایم وبلاگ همدیگه!!!
و نظر بدیم...
ممنونم.
...........
موفق باشید...

سلام
خیلی ممنون سر زدید به بلاگ این حقیر
تا جایی که یادم میاد جواب دادم به هر حال شرمندم کردید

عابد پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:54 ق.ظ http://negaheman.blogsky.com

سلام
شنیدن این شعر با صدای خود استاد شهریار صفایی داشت ، بسیار زیبا و ماندگار در وجودم حک شده ،
دعوتت می کنم یکی دیگر از اثر های ماندگار استاد رو در وبلاگ حقیر بخوانی ...
قدمت بر روی چشم دلمان .
از این نشانی
http://negaheman.blogsky.com/1386/12/23/post-320/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد