دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من


دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من


دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من


عشق تو در دل نهان شد دل زار و ناتوان شد


رفتی چو تیر کمان شد از بار غم پیکر من


می سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراغت


کانون من سینه من سودای من آذر من


بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل


چون می تواند کشیدن این پیکر لاغر من


اول دلم را صفا داد، آیینه ام را جلا داد


آخر به باد فنا داد، عشق تو خاکستر من

نظرات 1 + ارسال نظر
ابوالفضل چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ق.ظ http://maadar.blogsky.com

با سلام و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم
منتظر دیدار و محبت شما هستم
http://maadar.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد