حضرت مولانا
زهی عشق ، زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا
چه گرمیم ، چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
فرو ریخت ، فرو بیخت شهنشاه سواران
زهی گرد ، زهی گرد که برخاست خدایا
فتادیم ، فتادیم بدان سان که نخیزیم
ندانیم ، ندانیم چه غوغاست خدایا
نه دامی است نه رنجیر ، همه بسته چراییم؟
چه بند است ، چه زنجیر که بر پاست خدایا؟
زهی عشق ، زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا
چه گرمیم ، چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
سلام دوست عزیز
مرسی که به وبلاگ حقیر من سر زدید. راستش هنوز پست آخر رو ثبت نهایی نکرده بودم که نظر پر محبت شما رو دریافت کردم . مرسی!
از وبلاگ زیباتون مشخصه که به شعر و موسیقی علاقه دارید .
با اجازه اسم وبلاگتون رو به جمع دوستانم اضافه کردم .
فرصت داشتید باز هم به من سر بزنید.
موفق باشید
دوباره سلام
یکی از نوشته هام رو خیلی دوست دارم . خوشحال می شم نظرتون رو در مورد اون بدونم.
(لحظه ی دیدار )
تا بعد....
سلام اقا فرزاد
خوبید
ممنونم از محبتتون ولطفی که نسبت به وبلاگ حقیر دارید
خوشحالم که اپ کردید
من هر روز به تک تک دوستان سر میزنم و امیدوارم بتونم همراه خوبی برای شما دوستان عزیز باشم
ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون
دگربار دگربار چه سوداست خدایا
نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا
چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دلها
غریبست غریبست ز بالاست خدایا
خموشید خموشید که تا فاش نگردید
خدایاکه اغیار گرفتست چپ و راست
موفق باشید