دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

امیل زولا

Zola, Emile رمان‌نویس و مقاله‌نویس فرانسوی (1840-1902) زولا از پدری ایتالیایی و مادری

فرانسوی در پاریس زاده شد و کودکی را در شهر اکس Aix در جنوب فرانسه که پدر به مناسبت شغلش در آنجا اقامت داشت، گذراند. در هفت سالگی پدر را از دست داد و تا دوازده سالگی در شبانه‌روزی و سپس دبیرستان شهر اکس به تحصیل پرداخت و در آنجا با سزان Cezanne آشنا شد. خانواده زولا پس از مرگ پدر دچار تنگدستی شد و در 1858 شهر اکس را ترک کرد و در پاریس اقامت گزید. امیل پس از به پایان رساندن تحصیلات دبیرستانی در مدرسه سن‌لوئی، خود را برای امتحان در رشته علوم

آماده کرد و بر اثر چندبار شکست در امتحانات، دنباله تحصیل را رها کرد. ابتدا در اداره گمرک به کار پرداخت، پس از آن در فوریه 1862 در کانون انتشارات هاشت Hachette مسئولیت توزیع را برعهده گرفت. شغل جدید، زولا را با بزرگان ادب مانند لامارتین و میشله و سنت‌بوو آشنا ساخت. زولا ابتدا طرفدار رمانتیسم بود و به آثارهوگو و موسه و لامارتین علاقه‌مند. آثار نخستین او نیز رنگ رمانتیسم داشت و از احساس شاعرانه برخوردار بود که به هیچ وجه با شیوه نگارش دوره میانسالی او مشابهت نداشت. در 1864 اولین کتاب زولا به نام قصه‌هایی برای نینون Contes a Ninon گوشه‌هایی از زندگی او را در دوره جوانی نشان می‌دهد و با عشق شدید به طبیعت همراه است. این کتاب توجه عده‌ای از منتقدان را به خود جلب کرد. سال بعد کتاب اعتراف کلود La Confession de Claude (1865) انتشار یافت. در این هنگام زولا از رمانتیسم دست برداشت و به استادان جدیدی چون بالزاک و فلوبر و استاندال روی آورد، اما نوشتن رمانهای مختلف که باهم ارتباط معنوی نداشت، زولا را قانع نمی‌کرد و انتشار کتاب «دیباچه‌ای بر مطالعه علم پزشکی تجربی» اثر کلود برنار Claude Bernard وی را به راهی کشاند که پیوسته در انتظارش بود. پس به فکر نوشتن رمان تجربی افتاد. به سبک رئالیسم عمق و شفافیت خاص بخشید و اساس مکتب ناتورالیسم Naturalism را بنا نهاد. اولین رمانش در شیوه رمانهای تجربی به نام ترز راکن Therese Raquin (1867) در تاریخ مکتب ناتورالیسم نقطه عطفی به شمار آمد. ترز دختر جوانی است که با عمه خود به پاریس می‌رود و با پسرعمه‌اش کامیل ازدواج می‌کند، اما نه از شوهر ضعیف و رنجور خود رضایتی احساس می کند و نه از محیط پاریس چیزی درک می‌کند، تا آنکه میان او و دوست شوهرش عشقی پدید می‌آید و پس از گذراندن روزهای دشوار، به یاری دلدار، شوهر را در دریا غرق می‌کند و ظاهراً مرگ را طبیعی جلوه می‌دهد و از آن پس در همان خانه و اتاق با همسر تازه به سر می‌برد، اما شبح کامیل لحظه‌ای آنان را آسوده نمی‌گذارد و ترز آنی از سنگینی بار جنایت آسوده نمی‌ماند، تا حدی که حرکات و رفتار او در نظر مادرشوهر پیر و افلیج و لالش راز جنایت را فاش می‌سازد، سرانجام نیز دو جنایتکار برای گریز از شبح هولناک در حضور پیرزن  دست به خودکشی می‌زنند. زولا در 1873 خود از این رمان نمایشنامه‌ای اقتباس کرد که محبوبیت بسیار یافت. از آن پس زولا روش رمان‌نویسی را با هدفی کاملاً علمی دنبال کرد. در نظر او همچنان که جراح جسم بیمار را می‌شکافد تا بر آن تغییرات لازم را انجام دهد، رمان‌نویس نیز تغییرات عمیق جسمی قهرمانان کتاب خود را باید مورد بررسی دقیق علمی قرار دهد، پس به فکر خلق یک سلسله طولانی رمان تجربی افتاد با عنوان تاریخ طبیعی و اجتماعی خانواده‌ای در زمان امپراتوری دوم که عنوان دیگرش له روگون ماکار Les Rougon-Macquart است، شامل 20 رمان که به تدریج منتشر شد و از برجسته‌ترین آثار مکتب ناتورالیسم به شمار آمد. زولا در نسب‌نامه دو خانواده که در پلاسان Plassans، شهر کوچکی در جنوب زندگی می‌کنند و میان اعضای آنها وصلتهایی صورت می‌گیرد، بسیار تعمق می‌کند و مسأله وراثت را در میان افراد این دو خانواده مورد بررسی قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه اعتیاد به الکل یا ابتلای به بیماری سل در میان فرزندان این دو خانواده رایج می‌شود، چنانکه در نسل سوم خانواده که دارای یازده عضو است چهار بیمار و دو رنجور به وجود می‌آید. زولا چنین نتیجه می‌گیرد که مسأله وراثت که خارج از اختیار بشر و نوعی جبر علمی است، چگونه به فعل و انفعالاتی منجر می‌شود که افراد جامعه‌ای را دچار انحرافات بیشمار روحی می‌سازد؛ رشته اصلی که قهرمانان داستان زولا را که تعدادشان به هزار و دویست می‌رسد، به یکدیگر می‌پیوندد، همین عامل وراثت است. زولا در دیباچه اولین رمان از این سلسله  با عنوان ثروتمندی خاندان روگون La Fortune des Rougon، اصل ناتورالیسم را مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه خانواده روگون در مدتی کوتاه صاحب ثروتی بی‌شمار گشته است. پس از آن تا 1876 شش جلد از این سلسله داستان را منتشر کرد. داستان غذای پس‌مانده La Curee که در 1887 به صورت نمایشنامه و باعنوان رنه Renee برصحنه آمد، با موفقیت بسیار همراه شد. در این اثر زولا غارت اموال ملت را در زمان ناپلئون سوم نشان می‌دهد و جامعه فسادیافته زمان امپراتوری دوم را با توصیفی گویا و تصویری رنگین پیش چشم می‌گذارد. داستان شکم پاریس Le Ventre de Paris (1873) زندگی فقیرانه و پر از رنج کاسبهای کم سرمایه را با واقع‌بینی شدید و صادقانه شرح می‌دهد. بخشهایی از کتاب که در آن بازار سبزی و میوه وصف می‌شود، از پرجاذبه‌ترین بخشهای کتاب به شمار می‌آید. فتح پلاسان La Conquete de Plassans در 1874 انتشار یافت و پلاسان در این اثر همان اکس، شهر کودکی زولاست که با علاقه و دلبستگی فراوان آن را وصف می‌کند. پس از آن یکی از معروفترین رمانهای این سلسله به نام گناه کشیش موره La Faute de l''abbe Mouret در 1875 منتشر شد که در آن تضاد حکومت طبیعی و حکومت مذهبی عرضه می‌شود. در این داستان زولا معایب و غرایز پست جامعه فاسد شده و سودجوییهای مفرط را بی‌پروا فاش می‌سازد. مردی که زولا در محیط سیاست خلق کرده، اگرچه تصویری است مسخره‌آمیز، نمودار واقعیت محض است. این اثر با قلم شاعرانه زولا از برگزیده‌ترین آثار او به شمار آمد. هنگامی که زولا سی و شش سال داشت، از قدرت کار عجیبی برخوردار بود و به ناشرش خبر داد که طرح رمان تازه‌ای را ریخته که هنوز نامی برایش در نظر نگرفته است، اما می‌تواند اهمیت آن را پیش‌بینی کند. در واقع نیز رمان که به نام دکه می ‌فروش L’Assommoir در 1877 منتشر شد، از چنان شهرتی برخوردار گشت که زولا را نامدارترین نویسنده عصر خود ساخت و نخستین بار پس از نیم قرن ویکتورهوگو را در درجه دوم شهرت قرار داد و بر کتاب بینوایان او تفوق یافت. در دکه می‌ فروش وصف مناظر پاریس از فراز تپه مونمارتر Montmartre، هیاهوی میخواران که گرداگرد پیشخوانهای می‌فروشی را گرفته‌اند و تصویرهای دوزخی دیگر از قدرتی استثنایی برخوردار است، چنانکه از نفرت و وحشت، زیبایی غیرقابل تصوری پدید می‌آید. زولا با این اثر بر بالزاک نیز تفوق یافت و پس از او کمتر نویسنده‌ای موفق شد که چیزی بر ضخامت ظلمتهای این کتاب بیفزاید. زولا در این دوره خانه‌ای در مدان در حومه پاریس خرید که گروهی از نویسندگان جوان در آن گرد می‌آمدند، از جمله موپاسان، هویسمان Huysmans، هانری سئار Ceard، لئون هنیک Hennique و پول آلکسی Alexis که همه خود را پیرو مکتب ناتورالیسم خواندند، همین گروه در 1880 مجموعه داستانهای شبهای مدان Les Soirees de Medan را منتشر کردند که شامل شش داستان کوتاه از این شش نویسنده بود، از آن جمله داستان گلوله پیهی Boule de suif اثر موپاسان که موجب شهرت او گردید. داستان زولا حمله آسیا L’Attaque du Moulin نام داشت که از خاطرات جنگ 1870 مایه گرفته و توصیف ساده مناظر زیبا و عاشقانه‌ای است که بر اثر جنگ دچار ویرانی و قتل و غارت شده بود. این داستان را از بهترین داستانهای زولا شناخته‌اند. زولا در 1879 نهمین داستان از سلسله رمان روگون ماکار را به نام نانا Nana انتشار داد که به محض انتشار موفقیت عظیمی به دست آورد. داستان نانا بیشتر تصویر جامعه‌ای تباه شده است تا وصف عشق و دلدادگی. زولا، به قهرمانان کتاب برجستگی و واقعیت پرجاذبه‌ای می‌بخشد، چنانکه خواننده در پشت چهره‌های داستانی، اشخاص واقعی را به خوبی می‌بیند و همین امر در توفیق کتاب مؤثر بوده است. که به رغم پیروزی جاودانی و برجستگی خاص مورد حمله سخت نیز قرار گرفت. کسانی که دکه می‌فروش را به سبب نشان دادن معایب و فساد اخلاق محیطهای کارگری ستوده بودند، نانا را که ضعف و انحطاط طبقه بالای جامعه را نشان می‌داد، مورد اعتراض قرار دادند، زولا به همه غوغاها و ایرادها پاسخ داد. در 1882 کتاب دیزی Pot-Bouille انتشار یافت. مقصود از دیزی دیگ ثروتمندان است. زولا برای هجو کردن آداب و رسوم کاسبهای پولدار، خانه‌ی ظاهراً مجللی را در یکی از کوچه‌ها برگزید و درون آن را در معرض تماشا گذارده است، دیوارها را شفاف ساخته و رازها را از پشت آن بیرون کشیده و هیاهوی خانواده‌ها و پخت و پز روزانه و آمد و رفتهای فریبکارانه را نشان داده است. زولا به کسانی که در این کانونها ادعای نیکبختی دارند، خطاب می‌کند و می‌گوید: «شما دروغ محض هستید و در دیگ شما چیزی جز کثافت و فساد پخته نمی‌شود.» این داستان نیز اعتراض فراوان به همراه آورد. در طی دو سال پس از آن زولا دو کتاب از سلسله رمان خود را منتشر کرد به نام کامروایی زنان Au Bonhenr des Dames (1883) و شادی زیستن La Joie de Viver (1884) که موضوع هردو به مسائل روزانه ارتباط می‌یابد. زولا با انتشار کتاب ژرمینال Germinal یکی از قویترین جنبه‌های نظریه خود را درباره سوسیالیسم عرضه می‌کند. ژرمینال سیزدهمین کتاب از سلسله رمان له روگون-ماکار و یکی از معروفترین آثار زولاست. در ژرمینال زندگی نکبت‌بار کارگران معدن پیش چشم گذارده شده است، کارگرانی که در زیر بار استخراج معدن خرد شده‌اند و با مزد ناچیز و گرسنگی، در وضع پریشانی به سر می‌برند، فساد بر سراسر زندگیشان حکمفرما می‌شود و از شدت تیره‌روزی به الکل و زن پناه میبرند و به سبب آنکه اربابها قصد دارند که از مزدشان کسر کنند، به اعتصاب روی می‌آورند، چندین ماه از کار دست می‌کشند و سرانجام بر اثر سرما و گرسنگی، اعتصابشان به شکست منتهی می‌شود، به قوای انتظامی تسلیم می‌شوند و به دوزخ معدن بازمی‌گردند. ژرمینال انعکاس عظیمی داشت و از چنان قدرتی برخوردار بود که منتقدان جز در ستایش آن لب نگشودند. ژرمینال زولا را از بزرگترین نویسندگان همه عصرها ساخت. سال بعد در 1886 اثر Oeuvre منتشر شد که موجب رنجش سزان گردید که وجود خود را در چهره قهرمان کتاب می‌دید، زولا در 1887 در زمین La Terre، از سلسله رمان خود، با لحنی خشونت‌بار از دهقانانی که برای علاقه به زمین از کشتار و خیانت روگردان نیستند، سخن گفته است. وصف صحنه‌های ننگین و قبیح، توفانی از مخالفت برپا کرد، حتی از جانب طرفداران زولا بیانیه‌ای انتشار یافت که او را از استادی و پیشوایی خود خلع کردند. زولا در همین سال به جبران خشونت گذشته، به لطف و نرمی گرایید و کتاب رؤیا Le Reve را انتشار داد. زولا کم‌کم از سلسله رمان له روگون-ماکار، احساس خستگی کرد و سه رمان دیگر در این سلسله انتشار داد و به آن پایان بخشید. هریک از رمانهای این سلسله مستند است و از ارزش مدارک کاملاً مستقلی برخوردار که در مجموع بینشی دقیق را درباره محیط اجتماعی نشان می‌دهد. زولا علاوه بر سلسله رمان له روگون-ماکار دو سلسله دیگر انتشار داد که یکی از آنها مجموعه سه شهر Les Trois Villes است درباره لندن، رم و پاریس. در پنجم اکتبر 1894 بود که آلفرد دریفوس Dreyfus، افسر فرانسوی یهودی به اتهام خیانت توقیف و تبعید شد و فرانسویان، گروهی به موافقت و دسته دیگر به مخالفت با او برخاستند. موضوع رنگ سیاسی گرفت و به اختلاف میان سلطنت‌طلبان و طرفداران کلیسا و جمهوریخواهان کشیده شد که سرانجام به جدا شدن دین و سیاست از یکدیگر در کشور فرانسه منجر گشت. زولا کار ادبی را کنار گذاشت و در قضیه دریفوس شرکت کرد. در پنجم نوامبر 1897 اولین مقاله را درباره کار دریفوس انتشارداد و به دنبال آن نامه‌ای سرگشاده به رئیس دادگاه با عنوان من متهم می‌کنم J’accuse فرستاد و توجه توده مردم را به این کار جلب کرد و با شهامت قابل تحسین و ارائه مدارک، بیگناهی دریفوس را اعلام کرد ونشان داد که دادرسی بسیار سنجیده انجام گرفته است، همین نامه موجب شد که زولا به یک سال حبس و پرداخت جریمه محکوم شود، پس به انگلستان رفت و برای اعاده دادرسی به فرانسه بازگشت، اما دریفوس از طرف دادگاه نظامی مقصر شناخته شد. زولا نفرت و تحقیر خود را در مقاله‌های گوناگون ابراز کرد، سرانجام دریفوس در 1900 تبرئه گشت و اعاده حیثیت و به دست آوردن حقوق سابق وی تا 1906 به طول انجامید. زولا قهرمان اصلی این پیروزی بود و به مردم نشان داد که شهامتش از هنرش کمتر نیست. آخرین سلسله رمان زولا اناجیل اربعه Quatre Evangiles است که آخرین داستان آن پس از مرگش در 1903 انتشار یافت. زولا در بیستم سپتامبر 1902 در پاریس مستقر گشت و در آپارتمان سردش بر اثر مسدود شدن لوله بخاری، به اختناق دچار شد که هیچگونه درمانی سودمند نیفتاد. مراسم تشییع وی در میان گروه عظیمی از مردم انجام گرفت و شش سال بعد جسدش به پانتئون Pantheon انتقال یافت.

مکتب ناتورالیسم در اواخر زندگی زولا قدرت خود را از دست داد، اما سرنوشت آثار زولا به این مکتب بستگی کامل ندارد، زیرا وی در هنر رمان‌نویسی ابتکارهای جالب توجهی به کار برده و در تصویر اجتماع استعدادی بی‌نظیر و استثنایی نشان داده است. آثار زولا با آنکه بر جنبه‌های علمی زیست‌شناسی و مسأله توارث و جبر علمی متکی است، از جنبه‌های شاعرانه و تغزلی و صور ذهنی خارق‌العاده نیز سرشار است. نفوذ زولا و مکتب ناتورالیسم او در نویسندگان ملل مختلف قرن بیستم انکارناپذیر است.

ترجمه شده به فارسی: انسان وحشی- چهره یک زن- دریفوس و امیل زولا- رؤیا- سایه مرگ و پنج داستان- فاجعه آسیای سبز- نانا- هوس- ژرمینال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد