دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم

تقدیم به زیبا ترین عشق

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر
من اینها هر دو با آئینه‌ی دل روبرو کردم
فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
ازین پس شهریارا، ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم

نظرات 3 + ارسال نظر
erira جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.erira.blogsky.com/

یه پیشنهاد
تندی و جسارتم رو ببخشید چون از بلاگتون خوشم اومد گفتم حیفه نگم
به نظرم لوگوی وبلاگتون رو ثابت بذارید یا استاد شجریان یا همون شعر این طوری چشم خوننده کم تر اذیت میشه
شما هم نظراتتون رو در مورد بلاگم بگید خوشحال میشم

سلام فعلا دارم رو چیزای دیگه کار میکنم
خودم هم به همین نتیجه رسیده بودم

ممنون از نظرتون

غریبه شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:36 ق.ظ http://banouye-sib.blogsky.com/

سلام اقا فرزاد

شعر زیبایی بود

خسته نباشی و همیشه عشق در دلت زنده باشد

موفق باشید

امین شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:57 ب.ظ http://www.editiranforum.blogsky.com

خیلی وبلاگ جالبی دارید
به وبلاگ من هم سر بزنید بد نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد