این شعر زیبا از دوست خوبم م.ن. آرازه که با اجازه خودشون و به اسم خودشون چاپ می کنیم:
ای گـوزل آنلامیسـان سـن منی، سنـسیـز اولـورم
چئرپینور قـوشتک اورگ آیتک اوزوی من گورورم
قیبله سـن سـن منی چـون سئوگیل جانیم بیلوسن
مـن سنـی دنیـادا هـر لذتیـدن چـوخ سـئوورم
باغا گیرجگ باخورام گوللره بیـربیـر دایانوب
سنـون عطـرونده اولان بیـردنه گول من سچـورم
تا کـه بیـر بـوسه ایله تابـسون اورگ آرامش
سـن اوء می باشـه چـکن جامیده من می ایچورم
...........
...........
...........
...........
آرازی سحـر ائـلدون سـن او قـارا گــوزلرنن
سنـی گـورجگ گـوزلیم الـدن آیاقـدان گـدورم
سلام به اقا فرزاد
تو کامنتم گفتم که شعر قیصر رو که گذاشتی زیباست و با خوندن ناصر عبدللهی زیباتر هم شده و من همیشه گوش میکنم انتخابهات هم زیباست
و اما این شعر ترکی هم البته تا اونجا که فهمیدمش خیلی خیلی قشنگه ولی همش رو ندونستم ترکیم ضعیفه
موفق باشید باید تمرین ترکی کنم اینجوری نمیشه از شما عقب افتادم
سلام دوست عزیز
من وبلاگ شما رو لینک کردم!
خوشحال می شم دوباره به من سر بزنید!
موفق باشید
مرادش بستگی داره چی باشه ... نه بابا عشق و عاشقی نیست
از ما دیگه گذشته داداش ...
دیگه پیر شدیم ... هی ... خدا بگم این غضنفر چی نشه ..
پیرم کرد :دی
اگه به خواسته باشه ..
الان اینه که دانشگاه قبول شم ...
حوصله ی سال دیگه درس خوندن و خودکشی رو ندارم