قاصدک !هان !چه خبرآوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟!
خوش خبر باشی اما...
گرد بام و در من بی ثمر میگردی!
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه دیاری ... باری!
برو آنجا که تو را منتظرند...!
برو آنجا که بود چشم و گوشی با کس!
قاصدک! در دل من همه کورند و کرند!
دست بردر از این در وطن خویش غریب!
قاصد تجربه های همه عهد ،با دلم می گوید
که دروغی تو!دروغ! که فریبی تو ! فریب!
قاصدک ! هان ! ولی آخر ! ای وای !
راستی آیا رفتی با باد ؟!
با توام!های!کجا رفتی ؟!های!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟!
مانده خاکستر گرمی جایی؟!
در اجاقی طمع شعله نمی بندد...!
خردک شرری هست هنوز؟!
قاصدک!
ابر های همه عالم
شب و روز
در دلم می گریند...!
مهدی اخوان ثالث
سلام اقا فرزاد
خوبید خسته نباشید
شعر زیبایی از اخوان رو نوشتیت و از حضورتون در وبلاگم ممنونم ادم اینجا میاد دست خالی نمیره
موفق باشید
سلام
وب زیبایی دارید
ممنون که بهم سر زدید باید بگم مثل اینکه شما تو نوشتن این شعر پیش دستی کردید
من از موقعی که شعرو شناختم عاشق این شعرم
واقعا عالی بود