آن شب که بوی زلف تو با بوسه نسیم
مستانه سر به سینه مهتاب می گذاشت
با خنده ای که روی لبت رنگ می نهفت
چشم تو زیر سایه مژگان چه ناز داشت
در باغ دل شکفت گل تازه امید
کز چشمه نگاه تو باران مهر ریخت
پیچید بوی زلف تو در باغ جان من
پروانه شد خیالم و با بوی گل گریخت
آنجا که می چکید ز چشم سیاه شب
بر گونه سپید سحر اشک واپسین
وز پرتو شراب شفق بر جبین روز
گل می شود مستی خندان آتشین
آنکا که می شکفت گل زرد آفتاب
بر روی آبگینه دریاچه کبود
وز لرزه های بوسه پروانگان باد
می ریخت برگ و باز گل نوشکفته بود
آنجا که می غنود چمنزار سبزپوش
در بستر شکوفه زرین آفتاب
وز چنگ باد و بوسه پروانگان مست
دامان کوه بود چو گیسو به پیچ و تاب
آنجا که مهر کوه نشین مست و سرگران
بر می گرفت از ره شب دامن نگاه
در پرنیان نازک مهتاب می شکفت
نیلوفر شب از دل استخر شامگاه
آنجا که می چکید سرشک ستاره ها
بر چهر نیلگون گل شتاب آسمان
در جست وجوی شبنم لغزنده شهاب
مهتاب می کشید به رخسار گل زبان
در پرتو نگاه خوشت شبرو خیال
راه بهشت گم شده آرزو گرفت
چون سایه امید که دنبال آرزوست
دل نیز بال و پر زد و دنبال او گرفت
آوخ! که در نگاه تو آن نشو خند مهر
چون کوکب سحر بدرخشید و جان سپرد
خاموش شد ستاره بخت سپید من
وز نوامید غم زده در سینه ام فسرد
برگشتم از تو هم که در آن چشم خودپسند
آن مهر دلنواز دمی بیشتر نزیست
برگشتم و درون دل بی امید من
بر گور عشق گم شده یاد تو میگریست
شاعر این شعرو خودم نمی دونستم بامدادن عزیز لطف کردند و گفتند شعررو آقای هوشنگ ابتهاج گفته
این نسیم چه کارها که با عاشق نکرد!!
l_____¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤------------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ -------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------------¤¤¤
__¤¤¤¤¤--------------سلامی به گرمی خورشید--------------------¤¤¤
_ ¤¤¤-هرگز به کسی اجازه نده تا رویاهای تورا زیر سوال ببرد---- ¤¤¤
¤¤¤---------------------------------------------------------------------------¤¤¤
¤¤¤--در سراشیبی که نامش زندگیست------------------------------- ¤¤¤
¤¤¤------باهمه بیگانگیها میروم----------------------------------------- ¤¤¤
¤¤¤----------در سکوت سرد غمگین زمان------------------------------¤¤¤
¤¤¤--------------بی هدف بی یار و تنها میروم------------------------¤¤¤
_¤¤¤----------------در سراشیبی که نامش زندگیست------------¤¤¤
__¤¤¤------------------می روم شاید که در دشت بزرگ--------¤¤¤
____¤¤¤-------------------باز یابم آنچه را گم کرده ام--------¤¤¤
______¤¤¤------------------موفق باشی-----------------¤¤¤
_________¤¤¤------به وبلاگم سر بزن---------------¤¤¤
_________¤¤¤¤¤¤---------.—علیا--.----------¤¤¤¤¤¤
_____________¤¤¤--------------------------¤¤¤
________________¤¤¤---------------¤¤¤
___________________¤¤----------¤¤
____________________¤¤¤¤¤¤¤
______________________¤¤¤¤
_____آپم سر هم بزن ____¤¤¤
_______________________¤
سلام
واقعا لذت بردم
ببخشید این شعر از کی بود ؟
دوست خوبم
به روز شدم
تا بعد ...
سلام دوست عزیز
ممنو ن که سر زدی ....اگه پروفایلمو خونده بودی میدونستی که یه اسفندی یه تمام معنا هستم !
آن شب که تو را دیدم
لرزید دلم گفتم
دیوانه شدی ای دل
سلام به فرزاد گرامی
بسیار زیبا اما ننوشتی این شعر از کدوم شاعره
عکسشم خیلی زیباست و شرقی بودن رو به خوبی به رخ میکشه
آن مهر دلنواز دمی بیشتر نزیست
موفق باشید
والله شاعرش رو خودم هم نمی دونم
شعرایی رو که شاعرش رو بدونم حتما می نویسم
با سلام
باز هم مرا زنده کردی با خواندن وبلاگت حس خیلی خوبی پیدا میکنم
تشکر از اینکه از وبلاگم دیدن کردی
اگر خواسته باشی میتونم کمکت کنم آنقدر همه چیز روان و خوب است که جایی برای نقد باقی نمگذاری
باز هم به وبلاگ تازه من سری بزن
سلام وبلاگ خوبی دارید . موافقم
شعر زیبایی بود!
سلام فرزاد عزیز
انتخاب بسیار زیبایی بود . در پاسخ به دوستانی که اسم شاعر را پرسیده بودند شعر از هوشنگ ابتهاج (ّه . ا. سایه)
است و نام شعر عشق گمشده است. چون گفته بودی نام شاعر را نمیدانی جسارتا عرض کردم.
موفق باشی .
خیلی ممنون از لطف بسیار زیادی که به وبلاگ بنده دارید