از سینای عزیز هم ممنونم این شعر رو تو یکی از نظرات نوشته بود
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمندهی جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژدهی جرس کاروانیم
گوش زمین به نالهی من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
ای لالهی بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیم
گفتی که آتشم بنشانی، ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتش نشانیم
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
شهریار
سلام به اقا فرزاد گرامی
گلایه نامه قشنگی بود
مرسی
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
ای لالهی بهار جوانی که شد خزان
واقعا راست گفته
موفق باشید
نخـواهم ایـن جــوانیم شــود در این سرا تباه
زمان پیری هم کشم به حال و روز خود من آه (آراز)
سلام
شعر بسی زیباییست که من همیشه زمزمه اش می کنم
با چند بیت به روزم خوشم میشم از شنیدن نظر شما
سلام. خیلی جالب بود.
عاشقم!
مشکل عشق نه در حوصله ی دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
همیشه خوش باشید
یه جورایی به این عکس اعتقاد دارم.
با تبادل لینک موافقم.
پزشکی یکی از دانشگاه های تهران...کدوم دانشگاه بماند.
ورودی ۸۶
سلام
وبلاگه جالبی دارین موفق باشین
سلام
از لطفت نسبت به من صمیمانه متشکرم.و امیدوارم موفق و موید باشی.قطعه شعری را از شاعر ی جوان خواندم که بسیار لذت بردم. امیدوارم تو هم از خواندن آن لذت ببری. آن شاعر نامش فاضل نظری و آن شعر این است:
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
خداحافظ...
سلام
حاجی خیلی حال میدی با این شعرات
موفق باشی
سلام.
ممنونم که بهم سر زدید...
معلومه که بازم مرام من!!!شما تو این همه مدت یه سر به من نزدید...
راستی منم لینک کردم...........
وبلاگ قشنگی داری.
اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن.
یا علی