دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

می تراوید آفتاب از بوته ها

 

می تراوید آفتاب از بوته ها
دیدمش در دشت های نم زده
مست اندوه تماشای یار باد
مویش افشان گونه اش شبنم زده
لاله ای دیدیم لبخندی به دشت
پرتویی در آب روشن ریخته
او صدا را درشیار باد ریخت
جلوه اش با بوی خاک آمیخته
رود تابان بود و او موج صدا
خیره شد چشمان ما در رود وهم
پرده روشن بود او تاریک خواند
طرح ها دردست دارد دود وهم
چشممن بر پیکرش افتاد گفت
آفت پژمردگی نزدیک او
دشت دریای تپش آهنگ نور
سایه میزد خنده تاریک او  

سهراب سپهری

نظرات 15 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:44 ب.ظ http://mitra.blogsky.com

سلام

وبلاگ زیبایی دارید
با آرزوی موفقیت برای شما

delak یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:07 ب.ظ http://DELAK.BLOGSKY.COM

در این غروب دلگیر
که می اندیشم به خاطرات دوران طلائی زندگیم
" اوج می گیرد احساساتم "
می نشیند بر بام.............
با سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز
اوینار بار دیگر به روز شد
منتظر حضور سبز نظرات سازنده شما هستم
موفق باشید و سر بلند

غریبه دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ http://banouye-sib.blogsky.com/

سلام اقا فرزاد گرامی

خسته نباشید

بازم شعری زیبا رو انتخاب کردی اونم از سهراب ...سهراب بی قافیه احساس رو به تصویر یکشه

موفق باشید

پاییز برگ ریزان دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ق.ظ http://azi.blogsky.com

به روزم...[گل]

سیمین دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.blackmight.blogsky.com

حرفت کاملا درسته.دو خط راست توی بی نهایت بهم میرسن ولی ما آدما واسه خودمون همون بی نهایتم نداریم.البته نظر من اینه.واسه من دیگه هیچ بی نهایتی وجود نداره.

پاییز برگ ریزان سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:07 ق.ظ http://azi.blogsky.com

سلام دوستم
انتخاب زیباییه
ممنون از حضورت

نادری سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ب.ظ

سلام
غیبتم غیر موجه نیست
خواهش می کنم دعام کنید


در بلاهم می کشم لذات او
مات اویم مات اویم مات او

همین ....
همین ...

آزاده سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ب.ظ http://dibache.blogsky.com

سلام چرااینقدر کم پیدایی؟
به به چه شعری
فوق العاده شعرها رو انتخولب می کنی

غریبه سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:45 ب.ظ http://banouye-sib.blogsky.com/

سلام اقا فرزاد

خسته نباشی

با یه مطلب منتظر نظرتم مطلب خوبیه

خسته هم نباشی

موفق باشی

مونارک سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:49 ب.ظ http://moonark.blogsky.com

من از شعرهای سهراب فقط یکیشون رو دوست دارم اونم مسافر...
به نظرم اونقدر این شعر قویه که می تونه کافر رو مومن کنه...
نمی دونم...
من چک کردم مشکلی نداشت...
مرسی که اطلاع دادید
سلام

سیمین سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.blackmight.blogsky.com

خوب کیه که این رنج و بخواد؟منم نمی خوام ولی برام لذت بخشه هرچی که هست

فروغ سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ب.ظ http://ghsedak.blogsky.com

سلام!
شعر زیبایی بود !

مونارک چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:54 ق.ظ http://moonark.blogsky.com

نمی دونم شاید چون خودم اون لحظه حس ناب و بکری رو تجربه کردم...
اما قطعا دلیلش اینه که شما با احساس خوندینش
مرسی

آزاده چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ق.ظ http://dibache.blogsky.com

سلام مرسی بهم سرزدی بیشتر این مطالب مال جان گری و برایان تریسی هستش مطالبشون به نظر من کاربردی تره
راستی چرا من تو پیوندهات نیستم

پری جون چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:04 ق.ظ http://mamnooee.blogsky.com/

فرزاد عزیز سلام
من رو ببخش که خبر نکردم . این روزها خیلی گرفتارم . همینکه میام و به وبلاگ سر می زنم شاهکار می کنم .
اما ...... تو هم خبرم نکری !‌
تا بعد ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد