دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

چه گوارا

 

 

دستم بوی گل میداد،

 مرا به جرم چیدن گل 

محکوم کردند!! 

 

ولی کسی نیاندیشید که 

شاید گلی کاشته باشم!!!

نظرات 6 + ارسال نظر
تلاله شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:21 ق.ظ http://talaleh.blogsky

سلام خوبید؟
من که نه اصلا خوب نیستم....
من هم همیشه بخاطر محبتهام سرزنش میشم دلم میخواست دلم برای کسی واسه کسی نسوزه ...سعی میکنم ماجرای دلسوزیمو بنویسم..
اما داداش من واقعا دلم برای دلم می سوزه ...راست میگی هیچ کس فکر نکرد شاید گلی کاشته باشیم...
اندازه یه دنیا دلم گرفته برام دعا کن دعا کن وقتی خوابیدم دیگه بیدار نشم

ساقی جیغ !!! یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:56 ق.ظ http://aroomjighbezan.blogsky.com

میشه بازم از چه گوارا بذاری ... خیلی دوسش دارم ...

زیرخط سکوت یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ب.ظ http://www.sukut.blogsky.com

آفرین عالی عالی بود مثل همیشه کم و پرمحتوا.بازم سر میزنم فرزاد جان .

تلاله سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ق.ظ http://talaleh.blogsky

سلام
هرچه منتظر میمونم نیستی ...کجایی؟؟؟؟
من به روزم ...حتما بیا

زیرخط سکوت چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:56 ق.ظ http://www.sukut.blogsky.com

سلام سر زدم ببنیم آپ کردید که دیدم هنوز نه .ولی من آپ کردم بهم سر بزنید منتظرم

نوشی شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:50 ب.ظ http://taMeshki.blogsky.com

خوب ی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد