من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون می خورم وخاموشم
قصد جان است طمع درلب جانان کردن
تو مرا بین که دراین کار به جان می کوشم
من کی آزاد شوم از غم دل چون هردم
هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم
حاش لله که نی ام معتقد طاعت خویش
این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
هست امیدم که علی رغم عدو روز جزا
فیض عفوَش ننهد بار گنه بر دوشم
پدرم روضه ی رضوان به دوگندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
خرقه پوشیّ من از غایت دین داری نیست
پرده ای بر سر صد عیب نهان می پوشم
من که خواهم که ننوشم به جز از رواق خم
چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم
گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم
خوب بود
خرقه پوشیّ من از غایت دین داری نیست!!این رو کاملا به حا گفته حافظ
کلا موفق باشی
ما هی میایم که تورو از رو ببریم ولی انگار قصدی نداری به وبلاگ خواننندهات سری بزنی!
سلام
خسته نباشی وبلاگ زیبایی داری تبریک میگم
از این لینک میتونی وارد یه بازی به زبان فارسی بشی که جایزه 10000 یورویی داره.
http://khanwars.ir/?recruit=5H102
خدا نگهدار خودت و خانوادت باشه.
بدو بیا آپمممممممممممممم[چشمک]