دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

غربت

گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب

گر پدر مرد، تفنگ پدری هسـت هنوز

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند

توی گهواره چوبی پسری هست هنوز

آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان

دل دریایی و چشمان تری هست هنوز 

 

                                               زهرا رهنورد

نظرات 3 + ارسال نظر
جودی آبوت دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.sudi-s.blogsky.com

بـــــــــــــه به ! چه شعری بود !
چه فیلمی بود دل شدگان !

تلاله سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ق.ظ

سلام...دوست من
شعر زیبایی بود...پرمعنی

مهدی پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام دوست عزیز شعر قشنگی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد