دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

دلشدگان

دلبر برفت و دل شدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

ای کشته ی احساس برای تو بمیرم

مپسند که دور از تو برای تو بمیرم

صید تو شدم من که به پای تو بمیرم

 

هر عضو ز اعضای تو غارتگر دلهاست

ای آفت جان به هر کجای تو بمیرم

 

گر عمر ابد خواهم از آنست که خواهم

آنقدر نمیرم،که به جای تو بمیرم

 

با من،همه لطف تو از روی عتابست

تا هم ز جفا،هم ز وفای تو بمیرم

 

آخر دل حساس،تو را کشت"امیرا"

ای کشته ی احساس برای تو بمیرم

نظرات 1 + ارسال نظر
سیمین چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:09 ب.ظ

من ز تو باور نکنم این تویی؟
دوش چه دیدی،چه شنیدی،به خواب؟
بر تو،دلا!فرخ و فرخنده باد
دولت این لرزش و این اضطراب.
زنده تر از این تپش گرم تو
عشق ندیده ست و نبیند دگر.
پاکتر از آه تو پروانه ای
بر گل یادی ننشیند دگر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد